مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى متن 170 الباب الحادى و الاربعون فی الاکل
الباب الحادى و الاربعون فی الاکل
[قسمت اول از] متن
قال الصادق (ع): قلة الاکل محمود فی کل حال و عند کل قوم، لان فیه مصلحة للظاهر و الباطن، و المحمود من المأکولات اربعة؛ ضرورة و عدة و فتوح و قوة، فالاکل الضرورى للاصفیاء، و العدة لقوام الاتقیاء، و الفتوح للمتوکلین، و القوة للمؤمنین، و لیس شىء أضر على قلب المؤمن من کثرة الا کل، فیورث شیئین قسوة القلب و هیجان الشهوة و الجوع ادام للمؤمنین و غذاء للروح و طعام للقلب و صحة للبدن.
ترجمه
(1) (باب چهل و یکم در خوردن) حضرت صادق (ع) فرمود: کم خوردن به هر حال و نزد همه پسندیده است، زیرا در آن صلاح و خیر ظاهر و باطن است. و آنچه از انواع خوردنها مطلوب و پسندیده است، چهار است:
اول- خوردن ضرورى است که براى انبیاء و افراد برگزیده می باشد.
دوم- خوردن عده (به ضم اول) که به معناى مهیا شده براى امر دیگر است و این براى پرهیزکاران است که خوراک را مقدمه انجام وظایف قرار می دهند.
سوم- خوردن فتوح است که وسیله گشایش امر متوکلین است.
چهارم- خوردن قوت است که براى توانایى و نیرو گرفتن مؤمنین است.
و چیزى که ضرر و صدمه آن بر قلب مؤمن بیشتر و شدیدتر از بسیار خوردن باشد نیست، زیرا آن دو اثر می بخشد: قساوت و سنگدل شدن، و هیجان و جوش قوه شهوت. و گرسنگى نان و خورشت مؤمنین است، و غذاى روح است، و طعام قلب است، و موجب تندرستى تن می باشد.
شرح
غذا خوردن سه مرتبه دارد:
1- به منظور لذت بردن از غذا و طعام است و بس؛ و این موافق مقام و فهم حیوانات است که تا آنجا که از خوراکى لذت می برند می خورند، و هیچ گونه رعایت بهداشت و تندرستى و یا ملاحظه روحانیت و معنویت نمی کنند.
2- به منظور لذت بردن از خوراکى با حفظ بهداشت تن. و در این مقام هر دو قسمت رعایت می شود، و اشخاصى که این طور هستند، در اثر علوم پزشکى و بهداشتى و یا تجربه، مقیدند که خوردن و التذاذ از طعام بیش از حدود بهداشتى نباشد.
3- به منظور حفظ روحانیت و براى توفیق در انجام وظائف الهى. و در این مرتبه است که چهار نوع مزبور متصور می شود، و به اختلاف مقامات اصفیاء، اتقیاء، متوکلین، مؤمنین، نیت و مقصود در خوردن متفاوت خواهد شد.
[قسمت دوم از] متن
قال النبى (ص): ما ملأ ابن آدم وعاء اشر من بطنه. و قال داود (ع): ترک لقمة مع الضرورة الیها أحب الى من قیام عشرین لیلة. و قال رسول اللَّه (ص):
المؤمن یأکل فی معا واحد و المنافق فی سبعة أمعاء. و قال النبى (ص): ویل للناس من القبقبین، قیل و ما هما یا رسول اللَّه؟ قال: البطن و الفرج. و قال عیسى بن مریم علیهما السلام: ما أمرض قلب بأشد من القسوة، و ما اعتلت نفس بأصعب من بغض- الجوع، و هما زماما الطرد و الخذلان.
ترجمه
(1) حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: پرنکرده است آدمى ظرفى را که شر و ضررش بیشتر از شکم خود باشد. و حضرت داود (ع) فرموده است: ترک کردن یک لقمه با نیازمند بودن به آن پیش من محبوبتر است از قیام بیست شب براى عبادت. و رسول خدا (ص) فرمود: مؤمن به یک روده می خورد و منافق به هفت روده. و باز فرمود: واى باد مردم را از شر دو عضو: شکم و فرج. و حضرت عیسى (ع) فرمود: هیچ دلى بیمار نمی شود که شدیدتر باشد از بیمارى قساوت، و هیچ علت و مرضى براى نفس انسان دشوارتر و بدتر از علاقه به پرخورى و بغض گرسنگى نیست، و این دو بیمارى دو مهارند براى مطرود شدن و دور گشتن از رحمت الهى و نزدیک شدن به شقاوت و گمراهى.
شرح
امتلاء معده بزرگترین مانع از پدید آمدن حال توجه و حضور و خضوع و خشوع و روحانیت است، و تا معده پر است اقبال به طاعت و عبادت پیدا نشده، و مجال پرداخت به دل و فرصت براى انجام وظائف باقى نخواهد ماند.
اندرون از طعام خالى دار* تا در او نور معرفت بینى تهى از حکمتى به علت آن* که پرى از طعام تا بینى پس اولین قدم براى مهیا شدن در راه سیر و سلوک؛ پرهیز کردن از خوردن زائد از حد لازم است، تا بتواند همیشه خود را مهیاى حضور و توجه و خضوع و عبادت و خشوع نماید.
بی سود بود هر چه خورد مردم در خواب* بیدار شناسد مزه از منفعت و ضرر* بیدار شو از خواب خوش اى خفته چهل سال* بنگر که ز یارانت نماندند کس ایدر* تا کى تو به تن برخورى از نعمت دنیا* یک چند به جا از نعم دانش برخور* از خواب و خور انباز تو گشته است بهائم* آمیزش تو بیشتر است انده کمتر* چیزى که ستورانت بدان با تو شریکند* منت ننهد بر تو بدان ایزد داور